دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

افتاب خواهد دمید

افتاب خواهد دمید

مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند

. فراموش نکنیم کورش نماد آغاز تاریخ واقعی ایران در مقابل تاریخ جعلی آخوند و مذهب ساخته است. کورش نماد هویت واقعی ایرانی در دور دست تاریخ است. گرامی اش داریم.بیاد داشته باشیم و هرگز فراموش نکنیم :در شرایط بسیار خطیر کنونی در گام نخست و در حکومت ملایان و مذهب مجموع جامعه انسانی ایران،تمامیت ارضی ایران،و طبیعت ایران در سراسر ایران در تهاجم و نکبت حکومت آخوندها در خطر است. اختلافات را به کناری بگذاریم، نیروهایمان را در نخستین گام در راستای نجات این سه مجموعه هم جهت کنیم و به خطر اصلی بیندیشیم .

این است جهان ما در این لحظه

این است جهان ما در این لحظه
روی تابلو کلیک کنید

کرونا وزمین ما

کرونا وزمین ما
روی تصویر کلیک منید

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی
تاریخ دوران باستانی ایران

۱۳۹۴ آبان ۸, جمعه

حمله سنگین موشکی به کمپ لیبرتی و کشتار وحشیانه شمار زیادی از ساکنان کمپ بیدفاع


 غروب امروز بیش از هشتاد موشک بر کمپ لیبرتی فرو بارید و همراه با ویرانی و متلاشی کردن ودر آتش فرو بردن کمپ موجب جانباختن و مجروح شدن شمار زیادی از ساکنان لیبرتی گردید.  مهدی توکل، بهزاد میرشاهی، حسن اداوی، رجب محمدی، رضا وادیان، شریف ویسی، حسین سرو آزاد، احمد مسچیان، جاسم قصیر، ابوطالب هاشمی، حمید دهقان، کیومرث یوسفی، حسین گندمی و نیره ربیعی و شماری دیگر از این زمره اند. در این لینکها میتوانید اطلاعات بیشتری به دست اورید.
حمله موشکی به کمپ لیبرتی در عراق - اطلاعیه‌های شماره ۳ و ۴
تهاجم جنایتکارانه موشکی به لیبرتی ـ ۷آبان ۹۴
حمله و آتشباری بسیار سنگین به کمپ لیبرتی در عراق
اطلاعیه شماره 7 دبیرخانه شورای ملی مقاومت - حمله موشکی به کمپ لیبرتی در عراق
حمله موشکی به کمپ لیبرتی در عراق - پیام مریم رجوی
جدید
رهبر جیش المختار در گفت‌وگو با فارس حمله به اردوگاه لیبرتی را بر عهده گرفت
فیلم کم نظیر از لحظات حمله جنایتکارانه و سنگین به کمپ لیبرتی
اسامی و تصاویر ۲۳ شهید قهرمان موشک باران جنایتکارانه کمپ لیبرتی - ۷آبان ۹۴
بیانیه کمیساریای عالی پناهندگان ملل‌متحد درباره حمله به کمپ لیبرتی در عراق
بیانیه حزب اتحاد پیشرفت و دموکراسی اسپانیا علیه حمله موشکی به لیبرتی
بیانیه اد رویس رئیس کمیته امور خارجی کنگره آمریکا در محکومیت حمله جنایتکارانه به لیبرتی 

۳۸ نظر:

ناشناس گفت...

اسمال اقا!!وشرکای تلاشگر! سعیتان مقبول اجرتان باحضرت امام{ره}

شیربرنج

ناشناس گفت...

شیر برنج با معرفت
خودتان را به آن راه می‌زنید عزیز
اگر در جاده ای که پر از دست انداز و گردنه است و وقت و بیوقت در آن بلا می‌بارد، راننده خودخواه و متکبری سوار یک جیپ قراضه بشود و ویراژ دهد و به چپ و راست بپیچد و هرچه به او می گویند آقا جان خودت و همه را به خطر می‌اندازی. از این گرداب بیا بیرون.
و او مثل جنابعالی به عالم و آدم بی توجهی کند البته در آن جاده خطرناک ممکن است با خطر روبرو شود و میشود متاسفانه.
به دیگران چه؟
عراق همان جاده پر از بلا و دست انداز است و رهبری مجاهدین همان راننده مست و متکبر
سلام بر شهیدان که قربانی اول رژیم و دوم بی توجهی مسعود رجوی شده اند.
مرگ بر خامنه ای و نوکرانش
بامیه

ناشناس گفت...

شیربرنج
گمان نکن که خون دادن حقانیت میاره بلکه مسوولیت میاره. سازمانی که خون بیشتری میدهد اتفاقا بابد بیشتر در قبال عملکردش پاسخگو باشد باید بیشتر مراحل تاکتیکی استرتژیش را واینکه این خونها چگونه در راستای تحقق آن استراتژی هست را بیان کند. نه اینکه منتظر حمله بماند که زیر موج خبر آن واحساسات همگان از پاسخگویی در برود
محسن از آلبانی

Bahar گفت...

" لعنت بر حمله کنندگان ، نفرین بر انهایی که این عزیزان را در تیر رس گرگهای هار رژیم خونخوار قرار دادند ، ننگ و نفرین به هوادارا نشان که لال شدند و برای انتقال سریع اعتراض نکردند ،"
Bahar

ناشناس گفت...

مسعود مریم مبارکه
شیر برنج تو ماستی عوضی گرفتی، ماست مسئولیت آنچه اتفاق افتاده و می افتد نتیجه پافشاری کور ولی فقیه شمااست.

مرگ بر همه جانیان
مرگ بر رژیم ولایت فقیه
مرگ بر جمهوری اسلامی
یاد یاران به خون خفته گرامی باد
جلال

ناشناس گفت...

سعید
به شیر برنج و شیربرنج هائی که باعث قربانی شدن انسانهای بیگناه در بیابان و شوره زار عراق شده اند باید گفت از نظر من
مگر کسی شک دارد که جمهوری اسلامی ملایان خواهان نابودی همه ان نفرات هستند مگر کسی شک دارد دهها گروه نظامی عراقی به کمین اینها نشته اند شیر برنج خودت را بخواب نزن شیر برنج اصلی هم خودش را بخواب زده که کسی نفهمد
این حملات نشان از ان دارد که ملا فقیهتی با ملای عقیدتی با هم همدست هستند یکی در عراق نگه میدارد و میگوید بیا بیا بیا و ان یکی هم میگوید باشه می ایم و بعد می اید و میکشد شیر برنج لطفا خفه شوید اگر کسی باید از خجالت بکشد ان شیر برنج اصلی است که 15 سال است فرار کرده و نفرات را در بیابان های عراق به امان خدا رها کرده
خدا به مابقی کمک کند زودتر از ان خراب شده نجات پیدا کنند

ناشناس گفت...

از گرگان هار نباید انتظار داشت به گله حمله نکند و از هم ندرد.
از چوپان (به اصطلاح چوپان) انتظار است که خود را به خواب نزند.

آقای مسعود رجوی

پلنگ اندر چرا خور، یوز در ره، گرگ در آغل/ تو چوپان نیستی بهر تو عنوانی است چوپانی

سلام بر شهیدان
داغدار

Unknown گفت...
این نظر توسط نویسنده حذف شده است.
ناشناس گفت...

مسئولیت ماندن مردم سوریه و کشته شدن بدست اسد
و مسئولیت ماندن مردم ایران و کشته شدن بدست رژیم
و وجود زندان های اوین و کهریزک و قزلحصار به عهده خودشان هست و بس
نه اسد گناهی دارد و نه رژیم ایران
اصلا همه باید هر چه رژیم میگوید بپذیرند
کسی حق ندارد که کمونیست باشد
کسی حق ندارد مجاهد باشد
کسی حق ندارد درویش و یا بهایی باشد
حزب فقط حزب الله رهبر فقط روح الله
شماها که جایتان امن است
در ساحل عافیت اروپا نشستن و زر مفت زدن که کاری نداره
خجالت هم خوب چیزیه که شماها بویی از آن نبرده اید.

دلسوز

ناشناس گفت...

بامیه.محسن از البانی.بهار.جلال.سعید!!اجر شمایان هم باحاجی اقا لاجوردی!!!!!!!!!!!!!!

شیربرنج

ناشناس گفت...

اقا مهدى همه ميدونيم كه در شما عاطفه ومهر وجود ندارد ولى شهادت بى دليل برادرت حسين اقا رو بهت تسليت ميكم . راستى آدم وقتى تلويزيونتون رو ميبينه ياد دربار شاه خدا بيامرز ميفته كه وقط هزار فأميل مهم بودند و اونه همه جا جا داشتند ومطرح بودند . ًدر اين حادثه ٢٣ نَفَر ئهيد شدند ولى آدم همش نام حسين ابريشمجى رو ميبينه .
ودر خاتمه بايد بكويم اين هم محصول ناب جامعه بى طبقه توحيدى بعداز نيم قرن درود بر خزايى. با مريم رهائى بايد متذكر شؤم كه اين لر قهرمان از تبار عرب است واز منسوبين محمد بن عبدالله وإناث را دوست ميدارد

ناشناس گفت...

آقا شما چه مردمان محترمی هستید که با این جانور که خود را شیر برنج مینامد محترمانه حرف میزنید باید زد توی دهن این پوفیوزها. اینها با این حرفها میخواهند جرم اساسی رهبر گور به گور شده را بپوشانند. از این شیر برنج بدبخت باید پرسی این افراد توی لیبرتی چکار میگردند کی آنها را آنجا نگاه داشته و تا الان به طور قطع مانع خروج آنها شده است. تف به روی شما از تاریخ ایرام گورتان را گم کنید که جز نحوست و بدبختی هیچ ثمری نداشتید و ندارید.
کیوان

esmail گفت...

شیر برنج
تبریک و تسلیت را به رهبر عقیدتی الدنگت بگو که با خون و کثافتخواری و نوکری اجنبی نفس میکشد و تبدیل به پاره ای از ابلیس شده است نه من و ما. دوران شما لجنهای تاریخ ایران درست مثل خامنه ای و خمینی سپری شده است خیالت راحت باشد اگر خمینی توانست با میلیونها پیرو از داوری تاریخ بگریزد این الدنگ فاسد و مریض خواهد توانست. بروید خونخواران پست فطرت مرتجع بروید و لعنت خدای راستین بر جنایتکاران پست و پلیدی چون خامنه ای و شما باد

سیما.فرانسه گفت...

لعنت بر ولی فقیه و رهبر عقیدتی لعنت بر شما

ناشناس گفت...

عید قربان رهبری عقیدتی و بانو در پیشگاه خدا مقبول بیاری خدا بقیه هم در پیشگاه رهبر جانفدا میکنند و قضایا بخوبی و خوشی تمام میشود
حمید جعفری پور ترکیه

ناشناس گفت...

اسمال اقا وشرکا!!زمستان میگذرد وسیاهی به زغال میماند!مطمئنا شمایان درقسمت زشت تاریخ خون بار میهنمان جای خواهید داشت!بازتاکید میکنم سعیتان مقبول اجرتان باحضرت امام{ره}
اجر خانم میترا هم با بره لاجوردی!!!!

شیربرنج

ناشناس گفت...

واقعا خاک کاهو بر سر اون خود شیفته ی رجوی که یک مشت انسان بی دفاع را در بلبشوی عراق در معرض مرگ قرار داده تا بتواند چند صباحی بیشتر جلو چهار تا چلغوز سعودی و از کار افتاده نئوکان قمپز در کند و کاسه لیسی کند. نتیجه کجروی ها را ببین که چگونه تیپ ایدولوژیک سازمان "برادر رحمان " عباس داوری،این روزی روزگاری نماینده طبقه کارگر، کارش به اونجا رسیده که به استخبارات عراق آدرس تلمبه خانه و سقف شیروانی و...بدهد. از اون جماعت بریده و ترسوی دفتر سیاسی سابق هم که همیشه در حاشیه امنیت بودند و همیشه این اعضای پایینی را در معرض تیغ و خطر قرار میداند نیز امید جنمی نیست که به این خود شیفته بگویند، این تاوان تخیلات بیمارگونه توست که با خون پرداخت میشود واگر به قول خودت ذره‌ای به ایده ی انقلابی قیامت معتقدی؛ از این همه جانها وخونهایی که به ناروا هدر میشود درس میگرفتی... ولنتاین خدا به رژیم جنایتکار آخوندی که ناجوانمردانه عده‌ای بیدفاع را به خاک و خون می کشد.
فاعتبرویااولا بار.
اسفندیار

انتقالی از صفحه داخلی گفت...

همایون بنی آدم گفت...
اخیراً جک استرا، همراه با هیئتی توریستی متشکل از سرمایه داران و مقامات بازنشسته عمدتاًاروپایی و آمریکایی، از ایران دیدن کرد. هر یک از شرکت کنندگان مبلغ سی هزار دلار و هر زوج مبلغ پنجاه هزار دلار جهت هزینه این سفر یک هفته ای پرداخت کرده بودند. اهداف سه گانه برگزار کنندگان این بود که : به جهانیان نشان دهند که ایران دیگرآن غول بی شاخ و دم خونخوار ضد بشر گذشته نیست و با موفقیت مذاکرات اتمی دوران نوین دیپلوماسی خنده و شوخی روحانی - ظریف شروع شده، دوم اینکه امکانات عظیم این بهشت سرمایه داری را به طالبان فرنگی نشان دهند و سوم اینکه دشتی کنند و شیتیلی بابت این کمپین بیست ساله به جیب مبارک بریزند.
این تور مسافرتی گلی بود از گلزار شبکه نیرومندی از سهام داران شرکت نفت ایران و انگلیس سابق و همان هیئت برادران رشیدیان و عالمانی چون اردشیر و شاپور ریپورتر که همراه رضا شاه از هند آمدند و با سرنگونی مصدق و بعداً اعلیحضرت آریامهر به اوج رسیدند. این همان شبکه مرموزی است که به لطف قدرت نفوذ کارگزاران و کارمندانش نقش ایران در بمبگذاری های آرژانتین و الخبار و فرماندهی تفنگداران دریایی آمریکایی در بیروت و سرنگونی هواپیما در لاکربی و ترور مرحوم بختیار و دکتر کاطم رجوی را ماست مالی می کند. دایی جان ناپلئونم نخوانید اما این شبکه رفقایی چون چرچیل و اوباما و جورج سورز و آیت الله مهدوی کنی و جک استرا و بنگاه مجمع تشخیص مصلحت نظام و جناب برژینسکی و سرکار خانم کریستیان امانپور و پروفسور عالیقدر حبیب الله رمضانی و ملیجکی چون تریتا پارسی و صدها دگر اعضای والا و فرهیخته و جمعی از نوابغ عالم را در چنته دارد، که میچرخند و میچرخانند، جایزه صلح نوبل به عابدان شیرین سخن میدهند و عباس خان را کیا رستم عالم سینما مینمایند. بگذریم.
برادران سپاه که خود را صاحب مجلس میدانند و بلطف قراردادهای خاتم النبیا و امدادهای چینی روسی سری توی سرها در آورده و چون زالو به مام وطن چسبیده و خون میدهند و می خورند و میریزند و دم درازشان از افغانستان تا شاخ آفریقا میجنبد، اصلاً از جک استرا و شرکا ی فتنه هشتاد و هشت که میرفت تا جبهه سپاه – چین - روسیه را سرنگون کند و اروپایی ها را سر کار بیاورد ، دل خوشی ندارند و حاضر نیستند این خوان یغما را با احدی شریک شوند. هزار سیخ به ظریف و روحانی زدند و هرچه توانستند کردند که تحریم ها بمانند و مذاکران الا النهایه مذداکره کنند و دلواپس رژیمند و در مجلس ظریف را خائن می خوانند و سفارت انگلیس می گیرند و حتی این آخری آخرین تیر را انداخته و موشک نوین قاره پیمایی شلیک کردند تا بلکه مذاکرات را بهم بزنند. آقایان دست به هر عملی می زنند تا منافع خود را حفظ نمایند و بازگشت رفقای اروپایی و بنگاه رفسنجانی- روحانی – خاتمی را از کار بیاندازند. دفعه پیش که غرب دوباره فیلش یاد ایرانستان افتاده بود و قرار بود پمپیدو به ایران بیاید، آقایان سر مرحوم بختیار را بریدند و قطار مذاکره را از ریل کنده و بقعر دره فرستادند.
هفته پیش برادران سپاه سپاه هیئتی را برای استقبال از جک استرا به خطه شهید پرور اصفهان فرستادند که رهبر راهنمایشان کرد و خناق گرفتند. برادران اطلاعات سپاه جناب نمازی (یار غار تریتای هندی و بنگاه ناپاک) که بنگاه آتیه تهران را میچرخاند و آن تور مسافرتی را راه انداخته بود را دستگیر کردند و حتماً اطلاعاتی گرفته و دیدند که این تو بمیری از اون تو بمیری ها نیست و هرچه سفیر و وزیر اروپایی ست به زیارت تهران آمده و طواف بازار، نشستند و فکر کردند اگر صد ، صدو پنجاه مجاهد بکشند هم دنیا دوباره یادش می افته تو ایران چه خبره، هم آقای کری که مسئول حفاظت از مجاهدین هست به صرافت میافته و هم مجاهدین میروند و تظاهرات میذارن و آبروی نداشته ظریف را ریخته و برادران میتوانند دوباره قطار مذاکره از ریل خارج و به قعر دره حواله کنند.

۸ آبان ۱۳۹۴ ه‍.ش.، ساعت ۲:۳۶ حذف

ناشناس گفت...

خجالت بکش شاعرک بینوا
تو هم سهمی در این کشتار داری
چه بسا بدتر
اتفاقا دوران دوسره خوری
و اپورتونیستی تمام شده است
یک مشت مفت خور سیاسی
مانند لاشخور
منتظرند
با پوش دلسوزی
تتمه مجاهدین هم در بیاید
تا بهانه ای داشته باشند
برای محاکمه رهبری عقیدتی
اتفاقا شماها میخواهید
خونهای بیشتری ریخته شود
تا یقه رهبری را بگیرید
بروید شرم کنید
تنبل های خودپرست
حاشیه نشین های طلبکار

درود بر مسعود رجوی که
قلب رژیم را نشانه رفته است
و همنشین های حاشیه نشینی
مانند یغمایی و مصداقی وووووو
را رسوا کرده است.

دلسوز

esmail گفت...
این نظر توسط نویسنده حذف شده است.
ناشناس گفت...

خدا رحمتشون کنه خدا بانیان و عاملان این جنایتو لعنتشون کنه واقعا تاکی چند بار دیگه باید اینا کشته شند تا وضع عوض بشه این رهبران شرم و رحم و مروتشون کجا رفته؟ چرا خودتون رفتید در محل امن اینها را گذاشتید آخه تا کی مردمو خر فرض میکنین کدوم رهبری در طول تاریخ مث شماها بوده بخداشماها جز یه مشت فرصت طلب ترسوی بی همه چیز نیستین واقعا نمیدونم چی بگم چی بگم چی بگم خیلی اشغالین خیلی. فرق شماها با خامنه ای کثافت چیه شما نگهشون میدارین اون کثافت گه سگ میکشتشون ای وای خدا ای وای از این همه بیچارگی و جنازه خفه شدیم
اصغر. ی

یک بدبخت رهبران نامرد گفت...

بخدا راحت شدند از این همه دروغ و نامردی و بیشرافتی رهبران راحت شدند این بیشرفها یا دادند دم تیغ آخوندها یا آواره و بدبخت کردند یا سی سال در آن جلسات انقلاب لجنشان همه را خونبجگر کردند انها هم که در اروپا یا جاهای دیگه هستند بدبخت این بیشرافتها هستند خدا رحمت کند اینها را رفتند و راحت شدند و کاش ما هم مرده بودیم یا کشته شده بودیم و از دست این کثافتای اول و اخر عالم راحت شده بودیم و اینقدر بدبختی نمیکشیدیم زنمان رفت بچمان رفت خانوادمانم رفت همه چیزمان رفت که اینها به قدرت برسند

مرده شورتان را ببرد با این رهبری کردن گفت...

http://www.mojahedin.org/tags/
برین ببینین چه خبره چقدر انعکاس مطبوعاتی مرده های از گور در آمده سیاسی دارند با دمبشان گردو مشکنند اصلا همه باید بمیرند تا اینها مطرح بشند ولی خاک تو اون سرتان اگر شما رهبرید

ناشناس گفت...

واداده شاعری پیر و بیمار
فرار ی‌ از مبارزه, نادم ‌ و بی‌ زار
همی‌ خواست
رو کند سوی ملای خونخوار
*****
اما از ترس فقیه
مابین رفتن و ماندن
شده بود سرگردان
دست و پا میزد فراوان
*****
گاهی تکرار میکرد
گاهی فریاد میزد
خدایا! خدایا!
بستان جان فراهان 1
بستان جان سیاوش 2
بنما از سر ما رفع, تو این شر‌ و بلا را
*****
از قضا,
بود نماینده فقیه ز پی شاعر روانه
چو شنید این سخن جانانه
بنهادش ز کرم دست به شانه‌
که شاعر جان
گر خواهی که شوی سوی آخوند روانه
بنویس! توبه ا یی رسمانه
پشت بندش
مدحی کن از امام, جانانه



1. ب. فراهانی
2. سیاوش جعفری
با استفاده از یک بهر طویل قدیمی‌


دلسوز2

بایرام گفت...

شما لطفا در پیام زیر دقت کنید گویا یکنفر بیرونی است که این جنایت را محکوم میکند اخر اینها گویا فرزندان شما بودند که نبودند یکذره احساس انسانی در این پیام دیده میشود؟
رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت ایران خانم مریم رجوی حمله موشکی سنگین به لیبرتی را به‌شدت محکوم کرد و گفت: به‌طور رسمی و حقوقی دولت عراق و سازمان ملل که با امضای یک یادداشت تفاهم از پایان سال 2011 تا کنون چیزی تحت عنوان تی.تی.ال ـ مکان ترانزیت موقت ـ ساخته‌اند باید پاسخگو باشند.

اما به نظر ما مانند شش حمام خون قبلی در اشرف و لیبرتی عوامل رژیم ایران در حکومت عراق مسئولیت حمله را برعهده ‌دارند و ایالات متحد و سازمان ملل هم به خوبی بر این حقیقت آگاهی و اشراف دارند.

خانم رجوی افزود: ما از قبل پیوسته در این باره هشدار داده بودیم و اخیراً هم 26 نماینده کنگره آمریکا و 32 شخصیت برجسته سیاسی و نظامی آمریکایی و همچنین 70 نماینده پارلمان فرانسه در این زمینه به دولت آمریکا، ملل‌متحد و اتحادیه اروپا نسبت به مسئولیتشان در این زمینه هشدار داده بودند.
دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران
7آبان 1394 ـ 29اکتبر 2015

ناشناس گفت...

بایرام
«احساس انسانی» در راه است!
به زودی رهبر عقیدتی یا سمفونی پنجم بتهوون و ساز و دهل، روضه خود را خواهد خواند و به جای عذرخواهی از خانواده شهدا و مردم ایران به خاطر آنهمه دروغ که گفت و آن همه تهمت و افترا که زد، یک چیزی هم طلبکار خواهد شد. مادر

ناشناس گفت...

در کودکی شاهد یک زمین لرزه بودم . پیر و جوان ؛ بیسواد یا تحصیل کرده همه ریختند تو خیابانها چون وقتی خانه امن نیست باید آن را ترک کرد. چریک های زمان شاه هم همین بینش منطقی را داشتند گاهی حتی یک شک کوچک کافی بود که خانه تیمی ترک شود. اتفاقا شازده هم این قانون غریزی را رعایت میکند .. به موقع از ایران خارج شد و به موقع با بانو از عراق کوچ کرد. اما گوشت دم توپ قرار دادن اعضای غیر مسلح در اشرف و بعد در لیبرتی با هیچ قانون مبارزاتی ؛ اخلاقی ؛ انسانی و وجدانی سازگار نیست. توی این چند ماه گذشته نیم میلیون پناهجو وارد اروپا شدند آیا فقط جا برای مجاهد که پناهجوی واقعی هستند کمه !؟ کوروش پاکزاد

ناشناس گفت...

آقای شیر برنج
شما در ساحل عافیت نشسته اید و برای دیگران نسخه می پیچید که در لیبرتی بمانند که کشته شوند
نمی دانم شما چه نفعی از این کار میبرید ولی فرض را بر این می گذارم که شما به خاطر دنیایتان و منافع مادیتان چنین نمی کنید. چون از هواداران سازمان و از جداشدگان این سازمان کسانی را هم می شناسم که به هیچ وجه عملکردهای سازمان را قبول ندارند ولی ترجیح داده اند که در کنار سازمان هواداری کنند و نان آن را بخورند اینکه چرا بعد از اینهمه سال مبارزه برای آزادی مردم کسی به چنین حضیضی از خودفروشی سیاسی بیفتد را باید البته در مکتبی دید که در آن پرورش یافته اند. اما بگذار فرض کنیم که شما چنین نیستید و اصل را بر بی گناهی بگذاریم. والا با کسی که نان به خون آغشته اش را از قبل چنین رویکردی بخورد که سخنی نیست.
دوست عزیز فرض کنیم که ماندن در عراق اشتباه باشد ( ناراحت نشوید این صرفا یک فرض ذهنی است ) و شما آن را متوجه شده اید و می بینید که یک نیروی سیاسی که تمام امید مردم به آن بوده (‌ویا هست ) در این اشتباه مانده و با از دست دادن و کشته شدن نیروهایش مواجه است ولی حاضر به قبول این نکته نیست. شما چه می کنید ؟‌ آیا دم فرو می بندید؟‌آیا انتقاد می کنید ؟ اگر انتقاد می کنید چگونه انتقاد می کنید که به همدستی با دشمن متهم نشوید؟ گمان نکنید که من که اینها را برای شما می نویسم نخستین بار است که مطرح می کنم و می گویم . خیر من در همان لیبرتی هم به مسوولین گفتم که این کار اشتباه است اشتباه است اشتباه است. به جز من هم دیگران هم می گفتند ولی گوش شنوایی نیست عزیز من .
شما گمان می کنید که از بیان اشکالات و آوردن رخت چرکهای مقاومت در ملا عام من خوشنودم ؟ نه هرگز . ولی وقتی باب انتقاد بسته باشد و وقتی هر صدای انتقادی با بی اعتنایی یا بامارکهایی که شما با آن آشنا هستید داده می شود چه راهی می ماند جز شوریدن؟
دوست عزیز زمانی که ما پا در این راه نهادیم از همه چیز خود گذشتیم و این را نه بخاطر چشم و ابروی رجوی و یا این و آن انتخاب کردیم . خیر مسیری بود که از میرزا و بل قبل از او شروع شده بود و در تکامل آن به عنوان مسوولیتی به دوش ما سپرده شد. می بایست به آن پاسخ می دادیم و در حد خود دادیم . این مسیر ملک طلق هیچ کس نبوده ونیست. نه رجوی ونه حتی حنیف کبیر. این مسیری است تکاملی که به محض آنکه باب انتقاد را در آن به هر بهانه ای (‌تاکید می کنم به هر بهانه ای )‌ببندی به باطلاق و رکود و ارتجاع منتهی میشود کما اینکه شده است متاسفانه و صد افسوس.
شما نمی توانید هر صدای اعتراضی را به بهانه دشمن دشمن خفه کنید. فرض کنید مخالفان دولت چین از نبود آزادی در کشورشان انتقاد کنند ویا اعضای حزب کمونیست کره شمالی از عدم برگزاری اجلاس حزبی به مدت چنددهه انتقاد کنند می دانید اولین حرفی که به آنها گفته میشود چیست ؟( البته که می دانید چون با این ترفند آشنا هستید) هیس ساکت باشید امپریالیسم سو استفاده می کند. و آنها را به مزدوری بیگانه و آژانسهای اطلاعاتی بیگانه متهم و محکوم و اعدام می کنند.
البته شما الان در قدرت نیستید ولی رویکردتان مثل تمام احزاب و تفکرات توتالیتر همان است . و از همین آبشخور است که رجوی معتقد است هرکس از سازمان جدا می شود حکمش اعدام است والبته توان اجرای آن را ندارد و اگر داشت ....؟


محسن از آلبانی

ناشناس گفت...

ادامه از محسن
خطاب به شیر برنج

کنار بگذارید این سفسطه نازل و سطحی از دیالکتیک را که وقتی دو نیرو باهم می جنگند باید حتما یکی را تمام عیار تایید کرد. من اگر قبول داشتم که مجاهدین با رژیم می جنگند که بحثی نبود . بحث این است که کدام جنگ ؟‌در عراق؟؟؟؟؟؟؟ با کدام دستاورد؟؟؟؟؟‌با کدام استراتژی ؟؟؟؟؟‌کدام تاکتیک؟؟؟؟ مگر یک سازمان انقلابی که به قول خودش با رژیم در جنگ است نباید استراتژی خودش را ارایه دهد. کجاست ؟؟؟ کجاست آقای شیر برنچ ؟؟؟؟؟ فرصت طلبی هم حدی دارد.
شما می توانید به پیروی از کره شمالی و چین و رهبر عقیدتیتان که امیدوارم به او اعتقاد داشته باشید هر کسی را به مزدوری اطلاعات رژیم منتسب کنید اما بدانید که متشبث شدن به این دستاویزها فقط زمانی است که از پاسخگویی ناتوانید والا هر آنجا که سازمان مجاهدین در توان داشته از پاسخگویی در ابعاد کلان و غیر قابل تصور ابایی نداشته.

دوست عزیز در پایان بگذارید نکته ای را از شما درخواست کنم شما که در ساحل عافیت دیگران را به ایستادگی برای هیچ در سرزمینی که راه ندارد به هیچ می خوانید بیایید یک گام کوچک ولی حیاتی بردارید تا ما عناصر..... هم به خود بیاییم ویک بار خدای نکرده به شما برچسبی نزنیم. شما به مبارزه ی مسلحانه اعتقاد دارید و دشمن شما هم رژیم خمینی است و بس . پس لطف کرده از این اروپا به هر طریقی که می توانید به ایران تحت حاکمیت ملاها بروید و مبارزه ی مسلحانه خود را در همان جا عملی کنید اینطوری وجدان خودتان هم در عذاب نخواهد بود و با نیروهای مبارز و مجاهد در لیبرتی هم احساس پیوند واقعی خواهید کرد و کسی هم دیگر نمی تواند به شما مارک ساحل عافیت نشسته بزند و آنجا شما می توانید هر برچسبی که خواستید به هر کسی که به شما انتقاد کرد بزنید.

محسن از آلبانی

ناشناس گفت...

«نیروهایی که در عراق هستند غالباً پیر، بیمار و از کار افتاده‌اند و در صورت انتقال به خارج از کشور به لحاظ اقتصادی و نیرویی نیز بار سنگینی را بر مجاهدین وارد می‌کنند. آن‌ها در سنین از کارافتادگی نه به زبان خارجی مسلط هستند و نه تخصصی دارند و نه قادر به اداره‌ی امور قانونی و حقوقی خود هستند و نه با شرایط کشورهای اروپایی آشنا هستند و نه می‌توانند به اندازه‌ی ساده‌ترین هواداران مجاهدین در غرب که در این کشورها جا افتاده‌اند مشکل‌گشا باشند. بماند که انتقال آن‌ها به خارج از کشور باعث بی‌انگیزه‌گی بیشتر هواداران مجاهدین در خارج از کشور شده و دست مسعود رجوی برای عوامفریبی بسته‌تر می‌شود. این تهدید هم هست که آن‌ها ضمن ترک مجاهدین زبان به اعتراض گشوده و رازهای مگوی بیشتری را بازگویند.»
از مقاله «جنایت «لیبرتی» و مسئولیت مشترک خامنه‌ای و مسعود رجوی » درود بر آقای مصداقی.
محمد

ناشناس گفت...

محسن ازالبانی سلام!
متاسفانه شما از همان ابتدای مطلبتان خشت کجی گذاشته اید چرا که نوشته اید{شما در ساحل عافیت نشسته اید و برای دیگران نسخه می پیچید که در لیبرتی بمانند که کشته شوند}نمی دانم شما از کجا متوجه شده ای که من درساحل عافیت نشسته ام ونسخه برای عزیزانم میپیچم که بمانند تابه دست قصابان قصابی شوند{ الله واعلم!}ایا همین قضاوت های ابکی بامعذرت{کشکی}
شماوشرکایتان نیست که ناچارید به پرتو پللاگویی روی اورید!نمونه ها بسیار است که اگر بخواهم بگویم مثنوی هزار من خواهد شد!فقط یک نمونه کوچک از خانم حبشی بیان میکنم انجا که میگویدبه زور افراد قد کوتاه با افراد قد بلند باهم جفت میزدند{جل الخالق به عقل جن هم نمی رسد}همین جالازم است بگویم از نظرمن جبهه وپشت جبهه ازجهت محتوا نه تنها باهم تفاوتی ندارند بلکه لازم وملزوم هم هستند وای بسا افرادی که درتدارکات وفرماندهی پشت جبهه هستند بسیار مثمر ثمرتر باشند.حال اگر عده این موضوع ساده را نمی فهمند یا نمی خواهند بفهمندبه خودشان مربوط است
عزیز دل برادر چون شما مرتب به فرض متوسل شده ایداین فرض هم درنظر بگیرید که فرض کنیم بنده یاشما درخط مقدم جبهه جنگ با ارتجاع خون اشام هستیم درمیانه میدان خون واتش دیگرانی !!بیایند تیغ جلاد تیز کنند زمینه کشتار اماده کنند به دشمن خون خوار گرا بدهند از پشت خنجر بزندشما از من وماچه انتظاری دارید ایاحق داریم انان را خائن وهمکاسه با دشمن غدار بدانیم!نظرشمارا نمیدانم
نوشته عده ای نان به خون اغشته میخورند هر کس در هر رده ومقامیست بسیار بی جا میکند.اتفاقاتمام مشکل من با خود شیفته متوهم{مصداقی}برسرهمین موضوست .اوست که از خون سربداران نرده بانی برای ترقی خودش درست کرده است
بقیه در کامنت بعد

شیربرنج





ناشناس گفت...

اقای محسن ازالبانی سلام!!
الحمدالله نظرقبلی به تیر غیب گرفتار نشد امیدوارم این یکی وبعدی وشاید هم بعدتری نیز چنین شود.ضمنا چنانجه خواستی جوابی بدهی بگذار مطالبم تمام شود.
بپردازیم به اصل سوالات شما منتها قبل از ان لازم میدانم دوسه تذکر لازم یاداورشوم
اولا.اصولا تصمیم نداشته وندارم که به نظرات دیگران جواب بدهم مگربه ندرت درپاره ای از مواقع که لازم بدانم چراکه معتقدم نظر هرکس باهرزبانی احتمالا برای خودش محترم است!
دوما.ممکن هست درتایپ بعضی کلمات ویا احیانادربعضی جاها جابجایی فعل وفاعل وغیرواتفاق بیفتد که این هم به نظرم طبیعی میباشد چراکه نوشتن بصورت فلبدائه وزیق وقت وهمچنین نوشتن در صفحه ای که هیچ تضمینی برای ثبت ان وگرفتار نشدن به تیغ سانسور!! کار راسخت میکند
سوما.به نظرم محسن ازالبانی که درکامنتی دیگر اینگونه مرانوازش!!داده است{اهای شیر برنج
تو که میزان جدیتت از اسمت مشخصه بهتره دیگه به ما راه و رسم مبارزه یاد ندی.
ما هم معنای مبارزه را میفهمیم هم معنای زهبری را وهم مسوولیتهای رهبری را. عمرمان را در این راه نگذاشتیم که پاچه ورمالیده های بی صلاحیت بادمجون دورقاب چینی مثل شما برای ما لغز بخونند. البته که در عرصه عمل مبارزاتی و تظری چنته ات در مقابل من و امثال من خالی است و فقط توان لودگی و خودشیرینی برای اربابت داری تا نواله ناگزیر را گردن کج کرده باشی.}بامحسن ازالبانی که دردوکامنت اخیرش مرامورد پرس قرار داده است حداقل درفرم بیان متفاوت است!!اتفاقا اگراز بعضی زوائد دوکامنتت بگذریم سوالات معقولی مطرح کرده ای به همین دلیل سعی میکنم درحدی که میفهمم توضیح بدهم قصدارشادهیچ کس هم ندارم!

خب به ادامه کامنت قبل می پردازیم .نوشته بودم خشت اول را شما کج گذاشته ای !به همین دلیل ابتدای مطلب شما با انتهای ان خوانایی ندارد.توضیح میدهم
ببینید شمااز من خواسته اید که ازساحل عافیت !!!خودرابه دهان اژدهابیندازم تاشما نق ونوق نکنید در ضمن هرچه خواستم به شما برچسب بزنم!حال براستی این سوال پیش می اید که ایا شما به دیگران امر میکنید که خود را به کشتن بدهند؟ یامن چنین امریه ای صادر کرده ام.کجا. کی!چگونه؟؟ایا احترام گذاشتن به عزم واراده مستحکم دیگران به معنی به کشتار فرستادن انان است؟بعدبیشتر خواهم گفت
سوالی به این شکل مطرح کرده ای{دوست عزیز فرض کنیم که ماندن در عراق اشتباه باشد ( ناراحت نشوید این صرفا یک فرض ذهنی است ) و شما آن را متوجه شده اید و می بینید که یک نیروی سیاسی که تمام امید مردم به آن بوده (‌ویا هست ) در این اشتباه مانده و با از دست دادن و کشته شدن نیروهایش مواجه است ولی حاضر به قبول این نکته نیست. شما چه می کنید ؟‌ آیا دم فرو می بندید؟‌}جواب من روشن هست من به انتخاب دیگران احترام میگزارم!! به همین ساده گی!اصلا بیایم این فرض درنظر بگیریم که عده ای نفهم ونادان {باعرض معذرت از شیرزنان وکوه مردان ارتش ازادی بخش مردم ایران}تصمیم گرفته اندعمدا خود را به کشتن بدهند!!به من چه! به توچه! به اسمال اقا!!به متوهم خودشیفته{مصداقی}به محمد جعفری وهم نشینانش چه!!راستی مگرانتخاب ان عزیزان چه لطمه ای به شما میزندکه اینگونه دادو هوار سر میدهید!!اگر شما به مبارزه بارژیم جعل وجنون ایمان دارید حتماباید مسیر مبارزه شمااز روی جنازه مجاهدین بگزرد؟.میدان مبارزه هرچه بخواهی فراغ است شما هم اگرریگی به کفش نداریدجمعی جور کنید وبه مباره تان به هرشکل که صلاح میدانیدادامه دهیدچه کسی مانع شماست خانه اش ویران باد!
تابعد......

شیربرنج

Unknown گفت...
این نظر توسط نویسنده حذف شده است.
Unknown گفت...
این نظر توسط نویسنده حذف شده است.
ناشناس گفت...

آقای شیربرنج با سلام
من همین که توانسته باشم جدیت شما را از حد شیر برنج مارک و طعنه زن به شیر برنج پاسخگو ارتقا بدهم خوب است .
نوشته اید{اولا.اصولا تصمیم نداشته وندارم که به نظرات دیگران جواب بدهم مگربه ندرت درپاره ای از مواقع که لازم بدانم چراکه معتقدم نظر هرکس باهرزبانی احتمالا برای خودش محترم است!)
ولی اتفاقا برعکس شما بجای پاسخگویی که یک اصل شناخته شده درمناسبات دمکراتیک است و موجب روشنگری و رشد و تکامل فکری خود و دیگران می شود به طعنه و لودگی مشغول بودید ونه تنها برای افکار دیگران پشیزی ارزش قایل نیستید بلکه سعی می کنید با زدن برچسب وتهمت آنان را از افکار خود ویا لااقل بیان آن بازدارید
نوشته بودید
{
دوما.ممکن هست درتایپ بعضی کلمات ویا احیانادربعضی جاها جابجایی فعل وفاعل وغیرواتفاق بیفتد که این هم به نظرم طبیعی میباشد چراکه نوشتن بصورت فلبدائه وزیق وقت وهمچنین نوشتن در صفحه ای که هیچ تضمینی برای ثبت ان وگرفتار نشدن به تیغ سانسور!! کار راسخت میکند}

اینکه شما پاسخگویی را به دلیل فی البداهه (‌فلبدائه ) بودن و ضیق (زیق) وقت و امکان جابجا شدن فاعل و فعل و.... و سخت شدن کار تعلیق به محال کنید کمی خنده دار به نظر می رسد چرا که شما طعنه و تهمت و انگ و برچسبتان سانسور نمی شود و آنگاه خوف آن دارید که حرف حسابتان سانسور شود؟؟؟ واقعا عجیب نیست؟

کامنت بعدی هر لحنی که داشت لااقل این خاصیت را داشت که مانع شد شما کامنت اصلی و پاسخگویی را به آن را زیر سبیلی رد کنید و ظاهرا درست عمل کرده است چون تلاش شده بود تا به شیوه ی بیان خودتان نزدیک شود اگرچه ره بسیار است.

شما این قدر به پاسخگویی به دیگران بی توجه هستید! که مطلبی جزیی در تمام مطالب خانم حبشی را حیفتان آمده که بی پاسخ بگذارید و آن را در همین جا بی مناسبت بیان می کنید بعد مدعی بی علاقگی به پاسخگویی هستید. خیر آقای شیر برنج شما از پاسخگویی به مقاله خانم حبشی ناتوانید واگر همین مطلب را به صراحت درپاسخ ایشان می نوشتید دست خالی خودتان را در قبال سایر مطالبی که مطرح کرده است رو می کردید بنابراین ترجیح دادید سکوت کنید و به ذکر این نکته در مکانی دیگر عقده خویش بگشایید.

ادامه در کامنت بعد
محسن از آلبانی

ناشناس گفت...

ادامه خطاب به شیربرنج
تلاش کرده اید که خود را در جبهه و یا لااقل پشت جبهه وانمود کنید ولی با شناختی که من از لیبرتی و امکانات رزمندگان در آنجا دارم غیر ممکن است که شما از لیبرتی این مطالب را نوشته باشید چون رزمندگانی که اینهمه از آزادی انتخاب آنان سخن می رود نه به اینترنت و نه به اخبار آزاد دسترسی ندارند و امکان خواندن همین کامنتهای من و شما را ندارند. اگر از این موضوع اطلاع دارید باید معنای نان خون آلود خوردن را هم بدانید.
اگر هم از پشت جبهه می نویسید که همان ساحل امن است که نوشتم و کارتان انگ و برچسب زدن به هر کسی است که می پرسد این سازمان بالاخره استراتژی مشخصی دارد یا خیر . استراتژی پلی به سوی تهران مراحل تاکتیکیش کدام است چرا رسما و علنا اعلام نمیشود . آقای شیر برنج که در پشت جبهه نشسته ای و رفقایت برای استراتژی نامشخص و اعلام نشده و علنی نشده به شهادت می رسند این چه وظیفه ی مهمتر از جبهه ای است که بر دوش تو است آیا فاصله نفس گیر بین میز قهوه تا میز کامپیوتر را طی کردن و چند انگ و برچسب زدن وظیفه ای خطیرتر از ماندن در لیبرتی است. اگر تو عنصری تشکیلاتی هستی که عادت به پاسخگویی نداری آیا عادت به سوال کردن هم نداری که بپرسی این استراتژی ما بالاخره چرا علنی نمیشود مگر خلق قهرمان (‌به قول نسرین ـ مهوش سپهری - خلق قهرمان پدر سوخته ) حق ندارد بداند استراتژی شما چیست؟ مگر رزمنده حق ندارد بداند مراحل تاکتیکی و شعارهای محوری این مرحله چیست؟
البته که من شما را به دهان اژدها رفتن دعوت نمی کنم و شما هم خوب منظور مرا گرفته اید ولی به روی مبارک نمی آورید به صراحت بگویم تو در ساحل امن نشسته ای و برای مرگ دیگران کف و دف می زنی و اسمش را می گذاری پشت جبهه اگر این چنین نیست چرا این استراتژی که این خونها پایش می رود مشخص نیست ؟
ولی وقتی تو برای شهادت دیگران در راه استراتژی ناروشن ولی در چارچوب مبارزه مسلحانه دف و کف می زنی و همه را به خیانت متهم می کنی آیا حق نیست که از تو بخواهیم در چارچوب همین مبارزه مسلحانه که دیگران دست و پا بسته به شهادت میرسند دلیرانه با ید مبسوط اقدامی در جهت حمایت علنی از همرزمانت در لیبرتی به عمل آوری؟ آیا وقتی نوبت به شما که به پشت جبهه عادت کرده اید می رسد موضوع رنگ عوض می کند و از دهان اژدها سخن به میان می آورید مگر مبارزه مسلحانه شکل دیگری هم دارد ؟ مگر اینها که در لیبرتی به شهادت می رسند در کام اژدها نیستند که شما برایشان نسخه می پیچید ؟؟؟ یا شما خونتان رنگین تر است ؟؟ البته شما معنای حرف مرا می فهمید و این توضیحات زاید است .
آقای شیر برنج تو را بخدا وقتی که نفرات در لیبرتی از حداقل اخبار و اطلاعات از دنیای بیرون خبر ندارند وقتی به اینترنت و ایمیل و پست و موبایل دسترسی ندارند خنده دار نیست که شما از انتخاب آزاد سخن می گویید. بنابراین دوست دارم برای اینکه بی جهت شمارا به حق پوشی متهم نکنم و برای اینکه بی جهت به شما انگ ناصداقتی نزنم فرض را بر این بگذارم که شما نه درجبهه هستید که اگر بودید تک به تک کلمات مرا می فهمیدید و نه در پشت جبهه لااقل به معنای تشکیلاتی آن که اگر بودید معنای نان آغشته به خون خوردن وزالو صفتی را می فهمیدید و خود را به کوچه علی چپ نمی زدید.
محسن از آلبانی

ناشناس گفت...

اقامحسن ازالبانییییییییییییییییییی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ای با با مگه شما چند ماهه دنیا امدی !خب صبرکن مطالبم تمام شود شاید ختم به خیر شدیم !امروز متاسفانه وقت درج بقیه مطالب راندارم در اولین فرست ادامه میدهم البته نه به این دوتا مطالب جدیدت
اما برای انبساط خاطرت وتلطیف روحیه بدنیست خاطره ای برایت تعریف کنم.سالها پیش درحسینیه محله مااخوند روضه خوانی بود وکل ممد کاظمی .بیچاره اخونده تاشروع به روضه خواندن میکرد کل ممدکاظم بلند بلند گریه می کردبه طوری که روضه خوان قاطی می کردیک شب که خودم شاهدش بودم روضه خوان بیچاره تاصدای گریه کل ممد کاظم شنیدروضه اش راقطع کرد وچیزی به این مضمون گفت
کل ممد کاظم گریه نکن شاید امشب یزید باامام حسین صلح کرد

شیربرنج

ناشناس گفت...

جناب شیر برنج
ببخشید ظاهرا فرصتتان همان طور که نوشته بودید زیق است و نمی رسید امورات پشت جبهه را پیش ببرید گمان کردم تمام کرده اید.خدا عاقبت همه را به خیر کند.
محسن از آلبانی