دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

افتاب خواهد دمید

افتاب خواهد دمید

مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند

. فراموش نکنیم کورش نماد آغاز تاریخ واقعی ایران در مقابل تاریخ جعلی آخوند و مذهب ساخته است. کورش نماد هویت واقعی ایرانی در دور دست تاریخ است. گرامی اش داریم.بیاد داشته باشیم و هرگز فراموش نکنیم :در شرایط بسیار خطیر کنونی در گام نخست و در حکومت ملایان و مذهب مجموع جامعه انسانی ایران،تمامیت ارضی ایران،و طبیعت ایران در سراسر ایران در تهاجم و نکبت حکومت آخوندها در خطر است. اختلافات را به کناری بگذاریم، نیروهایمان را در نخستین گام در راستای نجات این سه مجموعه هم جهت کنیم و به خطر اصلی بیندیشیم .

این است جهان ما در این لحظه

این است جهان ما در این لحظه
روی تابلو کلیک کنید

کرونا وزمین ما

کرونا وزمین ما
روی تصویر کلیک منید

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی
تاریخ دوران باستانی ایران

۱۴۰۱ شهریور ۲۰, یکشنبه

ایران وطن ماست برای تمامی مردم ایران تمامی اسماعیل وفا یغمائی


ایران وطن ماست
برای تمام  مردم ایران 
اسماعیل وفا یغمائی
ایران وطن ماست. ایران وطن ماست
این خانه ی «کرد» و «عرب» و «ترکمن» ماست
ایران وطن ماست.
ایران وطن ماست
این مادر غمگین که ز فرزند «بلوچ»اش
در اشک،نه پیراهن ما، بلکه تن ماست
ایران وطن ماست
ایران وطن ماست
«کرد»ست کزو «کاوه» بپا خاست در ایران
«ضحاک» بدان !مشترکا اهرمن ماست
ایران وطن ماست
ایران وطن ماست
من «فارس» نیم، «ترک»ام اگر بیرق «ستار»
چون سرو نگهبان تمام چمن ماست
ایران وطن ماست
ایران وطن ماست
«زال زر» و «رودابه» «بلوچ»اند و «سکائی»
این «مادر» و آن یک «پدر» مرد و زن ماست 
ایران وطن ماست
ایران وطن ماست
«یعقوب» کزو ملت ما رست ز «بغداد»
قلبی است که بیدار میان بدن ماست
ایران وطن ماست
ایران وطن ماست
از «لر» شده و «ماد» چو آغاز وطن،«لر» -
در باغ وطن شاخ گل نسترن ماست
ایران وطن ماست
ایران وطن ماست
از «گیلک» و «مازندری»ان قلب خلیفه
لرزید که این آهن و آن یک چدن ماست
ایران وطن ماست
ایران وطن ماست
ما جمله همان «آدم» و «حوا»ی نخستیم
کاین بوم ،سرا، خانه،بهشت عدن ماست
ایران وطن ماست
ایران وطن ماست
ما جمله یکی،«زاده ی یک مادر» و، دشمن
«شیخ» است که سرچشمه ی سوگ ومحن ماست
ایران وطن ماست
ایران وطن ماست
«شیخ» است که «ضحاک» زمانست و دمادم
جلاد و به هرروز و شبی راهزن ماست
ایران وطن ماست
ایران وطن ماست
«شیخ» است که تا زیر«عبا» برد وطن را
«عمامه» او دار و طناب و رسن ماست
ایران وطن ماست
ایران وطن ماست
«شیخ» است که او دشمن سور وطرب عشق
«شیخ» است که او خصم تمام «سنن» ماست
ایران وطن ماست
ایران وطن ماست
ما گرچه به فرهنگ و زبان رنگ به رنگیم
این خاک همان مادر خوب کهن ماست
ایران وطن ماست
ایران وطن ماست
ای «کرد» و «لر» و «فارس» «عرب» «ترکمن» و «ترک»
بشنو که کنون بانگ وطن بر دهن ماست
ایران وطن ماست
ایران وطن ماست
«مازندریان»، «گیلکیان»، «آی بلوچان»
این غرش ما،نعره ی ما، این سخن ماست:
ایران وطن ماست
ایران وطن ماست
«شیخ» است که  «چار عنصر» ایران به فغانست
زو، وای !بجنبید! که او گور کن ماست
ایران وطن ماست
ایران وطن ماست
ایران وطن ماست
ایران وطن ماست
بیست و سوم اکتبر دو هزار و هفده میلادی

۸ نظر:

سعید گفت...

ترکیب دو واژه جعلی«ملیت های»ایران بجای ترکیب ملت ایران بطور اخص از طرف محافل تجزیه طلب برای فریب عوام صورت می گیرد که به وجود ملت واحدی بنام ایران اعتقاد ندارند و فکر میکنند که این جعل را می‌توانند وارد جامعه شناسی سیاسی ایران کنند. آنها شکل واحد ملت ایران را قبول ندارند اما از کثرت آن سخن میگویند. بایستی ملت واحدی باشد تا در نتیجه وابستگی به آن ملیت معنا پیدا کند. از نظر جامعه شناسی سیاسی و علوم سیاسی یک کشور نمی تواند دارای ملیت های مختلف باشد. طبق نظر سازمان ملل گروه های مختلف قومی درون یک کشور اقوام خوانده میشوند و نه ملیت ها.

سعید گفت...

ترکیب دو واژه جعلی«ملیت های»ایران و یا کثیرالمله بودن ایران بجای ترکیب ملت ایران بطور اخص از طرف محافل تجزیه طلب برای فریب عوام صورت می گیرد که به وجود ملت واحدی بنام ایران اعتقاد ندارند و فکر میکنند که این جعل را می‌توانند وارد جامعه شناسی سیاسی ایران کنند. آنها شکل واحد ملت ایران را قبول ندارند اما از کثرت آن سخن میگویند. بایستی ملت واحدی باشد تا در نتیجه وابستگی به آن ملیت معنا پیدا کند. از نظر جامعه شناسی سیاسی و علوم سیاسی یک کشور نمی تواند دارای ملیت های مختلف باشد. طبق نظر سازمان ملل گروه های مختلف قومی درون یک کشور اقوام خوانده میشوند و نه ملیت ها.

سعید گفت...

ترکیب دو واژه جعلی«ملیت های»ایران و یا کثیرالمله بودن ایران بجای ترکیب ملت ایران بطور اخص از طرف محافل تجزیه طلب برای فریب عوام صورت می گیرد که به وجود ملت واحدی بنام ایران اعتقاد ندارند و فکر میکنند که این جعل را می‌توانند وارد جامعه شناسی سیاسی ایران کنند. آنها شکل واحد ملت ایران را قبول ندارند اما از کثرت آن سخن میگویند. بایستی ملت واحدی باشد تا در نتیجه وابستگی به آن ملیت معنا پیدا کند. از نظر جامعه شناسی سیاسی و علوم سیاسی یک کشور نمی تواند دارای ملیت های مختلف باشد. طبق نظر سازمان ملل گروه های مختلف قومی درون یک کشور اقوام خوانده میشوند و نه ملیت ها.

ناشناس گفت...

اری ... فی الواقع هیچ فرقی بین ملت و قوم وجود ندارد واگر مراد از کاربرد این یا ان صبغه و سبقه فرهنکی است که همه دارند و هیچ گروه انسانی یک شبه دارای تاریخ و فرهنگ نشده است . خیلی از این مباحث توسط پان ها صورت میگیرد و از انجا که اقوام ایرانی ترکیبی از کرد و لر و ترک و عرب و فارس وبلوچ است طبعا زمینه رشد افکار مان فراهم میشود اما همه اقوامی که با هر فرهنگ و زبان در ایران زندگی میکنند در یک نقطه مشترکند و ان ایرانی بودن انهاست . سرزمین ایران متعلق به همه اقوام ایرانی است و هیچ دین و مذهب و زبان و فرهنگی امتیازی بر دیگری ندارد . ما هزاران سال به همینگونه زندگی کرده ایم و برای حفظ سرزمین خود مشترکا جنگیده ایم . افکار مان در ایران کارایی ندارد
...
رضا

ناشناس گفت...

یکی از اشتیاهات بسیاربزرگ اپوزوسیون که تا حدود بسیار به نفع رژیم تمام شد و میشود طرح شعارهایی بود که نه برخاسته از شرایط عینی جامعه بلکه بیشتر در جهت ارضاء سیاسی اپوزوسیون قابل تحلیل و بررسی است مانند شعارعلیه "شاه و شیخ" که ازسوی مجاهدین بیشترین بازتاب را داشته و دارد نتایج عملی این شعار ابلهانه که ناشی از کینه جویی خورده بورژوایی ذهنی است نیمی از وظایف عوام فریبی شیخ را در انداختن مشکلات به شاهی که وجودندارد پرتفع نموده و عملا بخشا در عوامفریبی جامعه درخدمت شیخ قرارمیگیرد . وقتی ما در دوجبهه شعارمیدهیم از انجا که یکی از جبهه ها ذهنی است ( چون شاهی وجودندارد) لذا مبارزه با شیخ را تعدیل کرده و عملا در مبارزه نفس گیر مردم با شیخ  به او ناخواسته اکسیژن رسانی میکنیم . وقتی یک سازمان پراشتباه و خودشیفته غیرمستقیم درخدمت شیخ قرارمیگیرد چه باید کرد ؟

هنوز داغ زخمهای خیانتهای حزب توده برتن تاریخ معاصر ما مرحم نیافته که زخمهای دیگری از سوی خودشیفتگان پراشتباه برتن تاریخ معاصر ایجادمیشود و برنده همه این اشتباهات کسی نیست جز شیخ تبهکار عوامفریب .

ناشناس گفت...



کلی تلویزیون ماهواره ای و کلی تلویزیون اینترنتی با مجریان و میهمانان جورواجور ... یکی به نعل میزنه یکی به میخ ... یکی علیه رضاپهلوی یکی برله ان ... یکی دوپهلو بازی میکنه و یکی هم لای پتو تناقض انتشارمیده ... یکی با نیروی سفسطه نیات درونیشو میپوشونه و یکی هم پیوسته معلقه ... یکی خودشو تنها آلترناتیو میدونه و مانند گربه مرتضی علی هرجوری بره بالا با جهاردست و پای چاپلوسی میادپایین و یکی هم درکرسی انتقاد به گربه های مرتضی علی ...‌ خلاصه جو بهم ریخته ای است . رژیم این وسط آمارهمه را داره هم اونایی را که خودش ساخته و صادرکرده انورآب وهم اونایی را که بنا بر شناختی که از خصایلشون داره خوراک میده ... همه این تلاشها برای توقف حرکت روبه اعتلای جنبش درداخل کشوراست . رژیم از شناخته شدن شاخص های مبارزان داخلی چه انها که درمیدانند وچه انها که درزندانند شدیدا وحشت داره و مانند بید برخودمیلرزه ....تا حدودی هم اپوزوسیونها دراین خصوص کمک کار رژیمند چه خواسته و بفرموده وچه نا خواسته و نفرموده ! همه این اپوزوسیونهای اورجینال و قلابی رو که سرجمع کنید و بزارید روی هم طرفداراشون یکصدم امثال نسرین ستوده ها و صدها زن مبارز دیگر نمیشوند و این همان پاشنه آشیلی است که رژیم را آزارمیدهد . جریان رضاپهلوی بطورمشخص درایران طرفدار قابل توجه نداره اما مخالفین جمهوری اسلامی درداخل تاکنون علیه ایشون سخنی بمیان نیاوردند واین قابل مکث و تحلیل و بررسی است . سایر اپوزوسیونها که اصلن و ابدا طرفدارندارند و این برمیگرده به ماهئیت خودشون طی ۳۰ سال گذشته . برخی انان شاخصه هایی را درتبلیغات خود باب کردند که برای نسل جوان و آگاه و شورشی کشور ارزشی ندارد ازجمله  قدیس سازی و گنده کردن چهره های پوشالی و ایده الوژی بازی و نظائران بدون انکه پاسخگو باشند ! و این مقبول نسل جوان شورشی نیست زیرا این نسل دقیقا بخاطر همین ویژگی ها درحال مبارزه با رژیمند و طبیعی است که مشابه ان را نپذیرند . اپوزوسیونهای قلابی که تکلیفشان معلوم است در داخل اعتباری ندارند و شاید درخارج بعنوان عامل تفرقه و انتشارترهات سیاسی عمل میکنند تا برای رژیم عمربخرند .

ناشناس گفت...

افکار پان ونه افکارمان ( اصلاح شد چون مشکل تایپ بود)
رضا

ناشناس گفت...

جناب یغمایی
دررابطه با تیرباران نواب صفوی خدمتتان موثق عرض کنم که ایشان قبل از دستورتیرباران در شلوارخود ریده بودند بطوریکه از پاچه شلوارشان بیرون زده بود و ....
ایشون فکرنمیکنم شجاع بوده باشن ولی فوق العاده معتقد و فالانژ بودن و به رفتن به بهشت اعتقادداشتند اما شجاع نبودند . خیلی ها معتقدند وتا پای جان معتقدند اما شجاع نیستند . مانند ان داعشی که پس از دستگیری رسما گریه میکرد و میلرزید . ایشون اگر شجاعت داشت به قتل ناجوانمردانه کسروی اقدام نمیکرد . نواب صفوی یک معتقد بزدل بود مانند لاجوردی که یک معتقد شکنجه گر اما بزدل بود .
ازبایت اینکه ایشون ازترس درشلوارش ریده بود مطمین باشید ... خبر موثقه .
خاکزاد